فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 382
فاتحه اي چو آمدي بر سر خسته اي بخوان ، لب بگشا که مي دهد لعل لبت به مرده جان آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي رود ، گو نفسي که روح را مي کنم از پي اش روان اي که طبيب خسته اي روي زبان من ببين ، کاين دم و دود سينه ام بار دل است بر زبان گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت ، همچو تبم نمي رود آتش مهر از استخوان حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن ، چشمم از آن دو چشم تو خسته شده ست و ناتوان بازنشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين ، نبض مرا که مي دهد هيچ ز زندگي نشان آن که مدام شيشه ام از پي عيش داده است ، شيشه ام از چه مي برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر تو داد شربتم
،
ترک طبيب کن بيا نسخه شربتم بخوان
تعبیر:
رنج و زحمت زندگی، به یاری و کمک دیگران برطرف می شود. خود را تنها و بی یاور احساس می کنی. بهتر است با دقت و هوشیاری جوانب کارها را بسنجی تا رمز موفقیت را پیدا کنی. با سعی و اراده می توانی به هدف برسی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 468
که برد به نزد شاهان ز من گدا پيامي ، که به کوي مي فروشان دو هزار جم به جامي شده ام خراب و بدنام و هنوز اميدوارم ، که به همت عزيزان برسم به نيک نامي تو که کيميافروشي نظري به قلب ما کن ، که بضاعتي نداريم و فکنده ايم دامي عجب از وفاي جانان که عنايتي نفرمود ، نه به نامه پيامي نه به خامه سلامي اگر اين شراب خام است اگر آن حريف پخته ، به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامي ز رهم ميفکن اي شيخ به دانه هاي تسبيح ، که چو مرغ زيرک افتد نفتد به هيچ دامي سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش ، که چو بنده کمتر افتد به مبارکي غلامي به کجا برم شکايت به که گويم اين حکايت ، که لبت حيات ما بود و نداشتي دوامي
بگشاي تير مژگان و بريز خون حافظ
،
که چنان کشنده اي را نکند کس انتقامي
تعبیر:
در این راه خود را تنها و بی کس احساس می کنی. البته خودت نیز مقصری. بهتر است که این بار با تعقل و تعمق، همه ی جوانب کار را بسنجی و سپس شروع به کار کنی. دوست را از دشمن بازشناس و به هر کس اعتماد نکن. وجود دوستان واقعی را غنیمت بدان و از آنها کمک بخواه. بیشتر به همت و اراده ی خود متکی باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 433
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي ، لطف کردي سايه اي بر آفتاب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت ، حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي گوي خوبي بردي از خوبان خلخ شاد باش ، جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختي هر کسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت ، زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما ، سايه دولت بر اين کنج خراب انداختي زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن ، تشنه لب کردي و گردان را در آب انداختي خواب بيداران ببستي وان گه از نقش خيال ، تهمتي بر شب روان خيل خواب انداختي پرده از رخ برفکندي يک نظر در جلوه گاه ، و از حيا حور و پري را در حجاب انداختي باده نوش از جام عالم بين که بر اورنگ جم ، شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختي از فريب نرگس مخمور و لعل مي پرست ، حافظ خلوت نشين را در شراب انداختي و از براي صيد دل در گردنم زنجير زلف ، چون کمند خسرو مالک رقاب انداختي داور دارا شکوه اي آن که تاج آفتاب ، از سر تعظيم بر خاک جناب انداختي
نصره الدين شاه يحيي آن که خصم ملک را
،
از دم شمشير چون آتش در آب انداختي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و سعادت و نیکبختی بر زندگی ات سایه خواهد افکند و این حاصل رنج و زحمتی است که تحمل کرده ای. قدر لحظات زندگی را بدان و شکر خداوند را به جای آور.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 407
مزرع سبز فلک ديدم و داس مه نو ، يادم از کشته خويش آمد و هنگام درو گفتم اي بخت بخفتيدي و خورشيد دميد ، گفت با اين همه از سابقه نوميد مشو گر روي پاک و مجرد چو مسيحا به فلک ، از چراغ تو به خورشيد رسد صد پرتو تکيه بر اختر شب دزد مکن کاين عيار ، تاج کاووس ببرد و کمر کيخسرو گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش ، دور خوبي گذران است نصيحت بشنو چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن ، بيدقي راند که برد از مه و خورشيد گرو آسمان گو مفروش اين عظمت کاندر عشق ، خرمن مه به جوي خوشه پروين به دو جو
آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت
،
حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو
تعبیر:
اگر به آرزو و اهداف خود نرسیدی، نا امید نباش. هرچه کرده ای، نتیجه ی آن را در آینده خواهی دید. خودپسندی را رها کن و عاقلانه بیندیش. از شکست های گذشته پند و عبرت بگیر و آنها را چراغ راه آینده بساز. دوران خوشی هم مانند روزگار رنج و مصیبت در گذر است. مغرور نباش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 422
اي که با سلسله زلف دراز آمده اي ، فرصتت باد که ديوانه نواز آمده اي ساعتي ناز مفرما و بگردان عادت ، چون به پرسيدن ارباب نياز آمده اي پيش بالاي تو ميرم چه به صلح و چه به جنگ ، چون به هر حال برازنده ناز آمده اي آب و آتش به هم آميخته اي از لب لعل ، چشم بد دور که بس شعبده بازآمده اي آفرين بر دل نرم تو که از بهر ثواب ، کشته غمزه خود را به نماز آمده اي زهد من با تو چه سنجد که به يغماي دلم ، مست و آشفته به خلوتگه راز آمده اي
گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده ست
،
مگر از مذهب اين طايفه بازآمده اي
تعبیر:
از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را داشته باش و چشم بصیرت داشته باش و سره را از ناسره تشخیص بده. همه ی عوامل برای اینکه به مقصود برسی فراهم است. شک و تردید را از خود دور کن و تصمیمی جدی بگیر.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 121
هر آن کو خاطر مجموع و يار نازنين دارد ، سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد حريم عشق را درگه بسي بالاتر از عقل است ، کسي آن آستان بوسد که جان در آستين دارد دهان تنگ شيرينش مگر ملک سليمان است ، که نقش خاتم لعلش جهان زير نگين دارد لب لعل و خط مشکين چو آنش هست و اينش هست ، بنازم دلبر خود را که حسنش آن و اين دارد به خواري منگر اي منعم ضعيفان و نحيفان را ، که صدر مجلس عشرت گداي رهنشين دارد چو بر روي زمين باشي توانايي غنيمت دان ، که دوران ناتواني ها بسي زير زمين دارد بلاگردان جان و تن دعاي مستمندان است ، که بيند خير از آن خرمن که ننگ از خوشه چين دارد صبا از عشق من رمزي بگو با آن شه خوبان ، که صد جمشيد و کيخسرو غلام کمترين دارد
و گر گويد نمي خواهم چو حافظ عاشق مفلس
،
بگوييدش که سلطاني گدايي همنشين دارد
تعبیر:
آن کسی می تواند راحت و آسوده زندگی کند که تکبر و ریا را از خود دور کند و دیگران را تحقیر نکند. زندگی فراز و نشیب های زیادی دارد. به دنبال هر راحتی، سختی و مشکلاتی به همراه است. باید عاقبت اندیش بوده و به فکر فردای خود باشی. با دوستان و آشنایان به مهربانی رفتار کن تا در سختی ها به تو کمک کنند.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 298
مقام امن و مي بي غش و رفيق شفيق ، گرت مدام ميسر شود زهي توفيق جهان و کار جهان جمله هيچ بر هيچ است ، هزار بار من اين نکته کرده ام تحقيق دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم ، که کيمياي سعادت رفيق بود رفيق به مومني رو و فرصت شمر غنيمت وقت ، که در کمينگه عمرند قاطعان طريق بيا که توبه ز لعل نگار و خنده جام ، حکايتيست که عقلش نمي کند تصديق اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد ، خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق حلاوتي که تو را در چه زنخدان است ، به کنه آن نرسد صد هزار فکر عميق اگر به رنگ عقيقي شد اشک من چه عجب ، که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
،
ببين که تا به چه حدم همي کند تحميق
تعبیر:
دوست یکرنگ و صدیق، بهترین نعمت دنیا است. دوستان خوب دیر به دست می آیند و زود از دست خواهند رفت، بنابراین مراقب باش تا با غرور و خودپسندی، دوستان را از خود نرنجانی زیرا در زندگی به وجود آنها نیاز خواهی داشت.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 146
صبا وقت سحر بويي ز زلف يار مي آورد ، دل شوريده ما را به بو در کار مي آورد من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم ، که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار مي آورد فروغ ماه مي ديدم ز بام قصر او روشن ، که رو از شرم آن خورشيد در ديوار مي آورد ز بيم غارت عشقش دل پرخون رها کردم ، ولي مي ريخت خون و ره بدان هنجار مي آورد به قول مطرب و ساقي برون رفتم گه و بي گه ، کز آن راه گران قاصد خبر دشوار مي آورد سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود ، اگر تسبيح مي فرمود اگر زنار مي آورد عفاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد ، به عشوه هم پيامي بر سر بيمار مي آورد
عجب مي داشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه
،
ولي منعش نمي کردم که صوفي وار مي آورد
تعبیر:
بهتر است در دیدگاه ها و نظرات خود دقت کافی داشته باشی. هر هدف و مقصودی نهایتاً مفید و خوب نیست. سنجیدگی و هوشیاری و عاقبت اندیشی، همه، حوادث احتمالی و شکست ها را از انسان دور می سازد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 44
کنون که بر کف گل جام باده صاف است ، به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گير ، چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است فقيه مدرسه دي مست بود و فتوي داد ، که مي حرام ولي به ز مال اوقاف است به درد و صاف تو را حکم نيست خوش درکش ، که هر چه ساقي ما کرد عين الطاف است ببر ز خلق و چو عنقا قياس کار بگير ، که صيت گوشه نشينان ز قاف تا قاف است حديث مدعيان و خيال همکاران ، همان حکايت زردوز و بورياباف است
خموش حافظ و اين نکته هاي چون زر سرخ
،
نگاه دار که قلاب شهر صراف است
تعبیر:
از افراد متملق و چاپلوس دوری کن که به تو حسادت می ورزند. از ریا و تظاهر دوری کن و به خدا روی بیاور زیرا امنیت و آسایش در دوری از ریاکاران است.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 40
المنه لله که در ميکده باز است ، زان رو که مرا بر در او روي نياز است خم ها همه در جوش و خروشند ز مستي ، وان مي که در آن جاست حقيقت نه مجاز است از وي همه مستي و غرور است و تکبر ، وز ما همه بيچارگي و عجز و نياز است رازي که بر غير نگفتيم و نگوييم ، با دوست بگوييم که او محرم راز است شرح شکن زلف خم اندر خم جانان ، کوته نتوان کرد که اين قصه دراز است بار دل مجنون و خم طره ليلي ، رخساره محمود و کف پاي اياز است بردوخته ام ديده چو باز از همه عالم ، تا ديده من بر رخ زيباي تو باز است در کعبه کوي تو هر آن کس که بيايد ، از قبله ابروي تو در عين نماز است
اي مجلسيان سوز دل حافظ مسکين
،
از شمع بپرسيد که در سوز و گداز است
تعبیر:
به خوشی های ناپایدار روزگار دل نبند. راه چاره برای تو باز است فقط با چشم بینا و دل آگاه می توانی آن را بیابی. دوستان مشفق را فراموش نکن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 341
گر من از سرزنش مدعيان انديشم ، شيوه مستي و رندي نرود از پيشم زهد رندان نوآموخته راهي بدهيست ، من که بدنام جهانم چه صلاح انديشم شاه شوريده سران خوان من بي سامان را ، زان که در کم خردي از همه عالم بيشم بر جبين نقش کن از خون دل من خالي ، تا بدانند که قربان تو کافرکيشم اعتقادي بنما و بگذر بهر خدا ، تا در اين خرقه نداني که چه نادرويشم شعر خونبار من اي باد بدان يار رسان ، که ز مژگان سيه بر رگ جان زد نيشم
من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
،
حافظ راز خود و عارف وقت خويشم
تعبیر:
از سرزنش مردم ناراحت و مأیوس مشو تا هدف خود را گم نکنی. از تجربیات دیگران استفاده کن و به خود مغرور نباش و بدون تفکر و اندیشه دست به کاری نزن تا بعداً بر اثر ندانم کاری نادم و پشیمان نشوی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 مهر 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 425
دامن کشان همي شد در شرب زرکشيده ، صد ماه رو ز رشکش جيب قصب دريده از تاب آتش مي بر گرد عارضش خوي ، چون قطره هاي شبنم بر برگ گل چکيده لفظي فصيح شيرين قدي بلند چابک ، رويي لطيف زيبا چشمي خوش کشيده ياقوت جان فزايش از آب لطف زاده ، شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده آن لعل دلکشش بين وان خنده دل آشوب ، وان رفتن خوشش بين وان گام آرميده آن آهوي سيه چشم از دام ما برون شد ، ياران چه چاره سازم با اين دل رميده زنهار تا تواني اهل نظر ميازار ، دنيا وفا ندارد اي نور هر دو ديده تا کي کشم عتيبت از چشم دلفريبت ، روزي کرشمه اي کن اي يار برگزيده گر خاطر شريفت رنجيده شد ز حافظ ، بازآ که توبه کرديم از گفته و شنيده
بس شکر بازگويم در بندگي خواجه
،
گر اوفتد به دستم آن ميوه رسيده
تعبیر:
بخت و اقبال بر در می کوبد. هوشیار باش و مراقب باش تا از آن به خوبی محافظت و مراقبت کنی و به آسانی آن را از دست ندهی. مغرور و خودپسند نباش. در روزگار سعادت خود را فراموش نکن و با مردم به خوبی رفتار کن.